کسبوکار
«کسبوکار» چیست و چگونه و چرا شکل میگیرد؟
میگویند مرد است و جنمش! و این «جنم» خود را در کار کردن نشان میدهد و ما قصد داریم در «بکوش» راجع به آن صحبت کنیم؛ شما هر که هستید احتمالا یکی از حالتهای زیر در رابطهی کار با زندگیتان صدق میکند:
شما یا برای دیگران کار میکنید
یا برای خودتان کار میکنید
کار کردن برای دیگران اصولا در قالب شرکتهای خصوصی یا دولتی صورت میگیرد و کار کردن برای خودتان در چارچوب کار صنفی و یا شرکتی مصداق پیدا میکند؛ مثلا اگر مدیریت یک مغازه را بر عهده دارید مشغول کار صنفی هستید و اگر مدیریت یک شرکت را بر عهده دارید نسبت کسبوکار با زندگی روزمرهتان به صورت مدیریت یا مالکیت یک شرکت خصوصی خود را نشان میدهد. هم آنچه که در فضای کسبوکار تحت عنوان کارآفرینی و راهاندازی یک استارتآپ معرفی میشود.
هدف از راهاندازی یک کسبوکار:
هدف از راهاندازی یک کسبوکار بدون شک کسب درآمد برای گذران زندگی است. اما درآمد چگونه حاصل میشود؟
درآمد در یک کسبوکار در ازای «ارزشی» که برای یک «مشتری» تولید میکنید ایجاد میشود. ارزش مورد نظر باید ریسک مشتری در موردی خاص را کاهش دهد و رفاه او را افزایش دهد. به این مثال ساده توجه کنید:
یک مشتری برای چه به یک «آرایشگر» پول میدهد؟ چرا خودش این کار را نمیکند؟
پاسخ آن است که مشتری مهارت و وقت کافی در این زمینه را ندارد و حتی اگر مهارت و وقتش را داشته باشد، ریسک خراب کردن موهایش و هزینه-فرصتِ زمانی که برای این کار اختصاص میدهد این توجیه را برای او ایجاد میکند که به آرایشگاه رفته و مبلغ مورد نظر را پرداخت کند. علاوه بر مشاغل صنفی نظیر «آرایشگری»، شرکتهای بزرگ و کوچک دولتی و خصوصی نیز براساس این منطق تاسیس شده و ادامه حیات میدهند.
مراحل راهاندازی یک شرکت خصوصی (کارآفرینی):
اما مورد اخیر (راهاندازی یک شرکت خصوصی) به بهترین شکل میتواند ماهیت کسبوکارو مولفههای اثرگذار بر آن را نشان دهد. بگذارید مرور کنیم:
در ابتدا یک ایده به ذهن شما میرسد
ایده مزبور به زعم شما و بنا بر مشاهداتتان مشکلی از مشتریان هدف را برطرف کرده و کاهش ریسک و افزایش رفاه آنها را به دنبال دارد
مشتریان هدف در ازای این کار به شما پول میدهند.
موانع موجود در راهاندازی یک کسبوکار:
اما در عمل راهاندازی کسبوکار و پیادهسازی ایده به همین سادگی نیست و موانع پرتعدادی در بزنگاههای مختلف پیش پای شما سبز میشوند که مهمترین آنها از این قرارند:
آیا ایده من خوب است؟
آیا تیم من مناسب اجرای این ایده است؟
آیا بازار پر از غولهایی است که به من اجازه نفس کشیدن هم نمیدهند؟
صنعت(عرضه) و بازار (تقاضا) مرتبط با ایده من از منظر تحولات عمومی سیاسی، اقتصادی، قانونی، تکنولوژیک، اجتماعی و محیط زیستی در چه وضعیتی هستند؟
صنعت (عرضه) و بازار (تقاضا) مرتبط با ایده من از نظر تحولات خاص درون صنعت (تورم درون صنعتی، قیمت مواد اولیه، تعرفهها، کاهش یا افزایش رقبا…) در چه وضعیتی است؟
برایند عوامل فوق چگونه است؟
بله جواب سولات بالا باید به دقت پرسیده شود و از خوشبینی و توهمات خودنابغه پندارانه جلوگیری شود.
طرح کسبوکار و امکانسنجی و نقش آن در راهاندازی کسبوکار:
دقت کنید که «ریسک» یکی از مهمترین مفاهیم درکسبوکار و فراتر از آن هر تصمیمگیری حیاتی است.
هنگام راهاندازی یک طرح کسبوکار منابع زیادی شامل نیروی انسانی، وقت و هزینه و هزینه فرصت از دسترفته ( عدم انتخاب سایر طرحها یا سرمایه گذاریها) صرف میشوند و ریسک عدم بازدهی کسبوکار، حکایت از اتلاف تمام این منابع خواهد داشت.
امکانسنجی یک پروژه:
امکانسنجی یک پروژه در چارچوب کاهش ریسک مذکور و به معنی بررسی کسبوکار از منظر فنی و مالی است؛ یعنی:
آیا این پروژه با منابع موجود بدون مشکلی قابل انجام است؟
آیا این پروژه به لحاظ مالی و اقتصادی توجیه کافی دارد؟
طرح کسبوکار:
اگر خروجی امکانسنجی بیشتر برای سرمایهگذاران خطرپذیر و بانکهای وامدهنده اهمیت دارد، طرح کسبوکار اهمیت اصلی خود را در قالب یک راهنما و نقطه موعود برای رهبران اصلی کسبوکار مییابد.
در این معنا این دفترچهی پویا مجموعهای از شاخصهای کلیدی عملکرد است که پیش از کلید خوردن عملی کسبوکار، توسط تدوینکنندگان طرح ثبت شده و بعدها میتواند با عملکرد اصلی کسبوکار مقایسه شود.
تدوین یک طرح کسبوکار پیش از شروع کسبوکار با تمرکز بر نقاط حساس و کلیدی کسبوکار در طرح و مکتوب کردن آنها به اجراکنندگان طرح اجازه میدهد که متوجه «غلطهای دیکتهی اکنون نوشته شده» خود بشوند و کاستیها و خامیهای ایده خود را بهتر درک کنند.
از این جهت طرح کسبوکار یک ابزار کاهندهی ریسک بوده و ای بسا بعد از بررسی جدی این طرح، سرمایهگذران و مجریان ایده به این نتیجه برسند که انجام آن ممکن نیست و توجیهی ندارد.
فصلهای یک طرح کسبوکار از این قرار هستند:
خلاصه مدیریتی
توصیف کسبوکار و استراتژی
تحلیل بازار و رقبا
معرفی محصول یا خدمت
بازاریابی و فروش
مدیریت پروژه و اقدامات اجرایی
تجزیه و تحلیل مالی
MVP یا حداقل محصول پذیرفتنی و کسبوکار:
یک کسبوکار قرار است در قالب حل یک مسئله محصول یا سرویسی را در تیراژ و ظرفیتی قابل توجه ارائه کند، بدیهی است که تولید محصولات یا ارائه این خدمات در مقیاس واقعی آن هم زمانی که اصطلاحا «نه هنوز به دار است و به بار است» به هیچ وجه پذیرفتنی نیست. پس باید چه کار کرد؟
نمونههای اولیه که به عدهای معدود و در قالب یک آزمایش ارائه میشوند، چارهی این مسئله هستند. این امر به جهت دریافت بازخورد از نمونه آزمایشی مشتریان هدف صورت گرفته و آنها نظر خود را نه نسبت به نمونه نهایی محصول-خدمت که به هزینه و زمان زیادی نیاز دارد، بلکه به نمونه اولیه که با حداقل هزینه و زمان کارکردهای خدمت یا محصول را نشان میدهند، ابراز میکنند.
بوم کسبوکار و مدل Lean:
بوم کسبوکار
استرووالدر بوم کسبوکار را به عنوان یک جعبه ابزارِ تسهیلکننده برای تشریح کاربردی مدل تجاری یک کسبوکار ارائه کرد که از ۹ بخش تشکیل شده است. بخشهایی که قرارند به صورت خلاصه و آناتومیکوار بخشهای مهم کسبوکار و عملکرد آنها را کالبدشکافی کنند:
بخشبندی مشتریان کسبوکار چگونه است؟
پیشنهاد ارزشی کسبوکار از چه قرار است؟
کانالهای توزیع محصول کدام هستند و چگونه ما را به مشتری میرسانند؟
نحوه ارتباط با مشتری و نقاط تماس ما با آنها کدام است؟
ایجاد جریان نقدینگی و کسب درآمد چگونه حاصل میشود؟
منابع کلیدی و اصلی شرکت برای خلق ارزش کدامند؟
فعالیتهای اصلی شرکت شامل کدام کارها و وظایف هستند؟
شرکای اصلی شرکت چه کسانی هستند و چه نوع ارتباطی با شما دارند؟
ساختار هزینهها چگونه است و هزینههای عملیاتی، دستمزدها و قیمتگذاری از چه رویهای تبعیت میکند؟
اما مدل lean:
مدل lean چه تفاوتهایی با بوم کسبوکار داشته و چه مولفههایی را شامل میشود؟
مدل lean یا ناب جعبهابزاری مانند بوم مدل کسبوکار بوده و تشابهها و تفاوتهایی را با آن دارد. بوم ناب نیز ۹ بخش داشته و ۵ جز آن با بوم مدل کسبوکار مشابه است.
این ۵ بخش مشترک عبارت از بخشبندی مشتریان، ارزش پیشنهادی، کانالهای توزیع، جریانهای درآمدی و ساختار هزینهها بوده و در عوض ب جای ۴ بخش منابع کلیدی، ارتباط با مشتریان، فعالیتهای اصلی و شرکای اصلی ۴ بخش زیر اضافه شدهاند:
مشکل مخاطب هدف چیست؟
راهحل ما برای مشکل چیست؟
برتری مطلق و غیرقابل رقابت ما چیست؟
و شاخصهای اصلی و کلیدی برای ارزیابی کسبوکار کدام است؟